انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

جامعه منفعل و حق به شهر

(ارگ تجاری تجریش، آرشیو شخصی نگارنده)

بزرگراه صدر تهران دوطبقه شد، مجتمع تجاری لوکس بر روی باغ مسجد گیاهی تجریش ساخته شده، در شمال خیابان سباری (آجودانیه قدیم) مجتمع تجاری دیگری بر جای پارک و زمین ورزشی ساخته شده و نیمی از آن را از بین برده است و … . آیا کسی با طرح‌های یاد شده مخالفتی دارد؟ اگر مخالفتی دارد، پس چرا بیان نمی‌کند؟ یا شاید کسی مخالفتی ندارد؟ یا اگر مخالفتی دارد کجا بیان کند و به چه کسی اعتراض کند؟

بزرگراه صدر واقع در شمال تهران در امتداد بزرگراه بابایی است. در شمال این بزرگراه محله‌های فرمانیه و قیطریه و چیذر و الهیه و در جنوب آن محله اختیاریه و قلهک واقع می‌باشد. در ادامه این بزرگراه بعد از گذر از پل خیابان پاسداران به نام بزرگراه شهید بابایی تغییر نام می‌دهد و از پارک جنگلی لویزان می‌گذرد و تا منتهی الیه شرقی تهران به پیش می‌رود و به رودهن و بومهن می‌رسد (Atlas of Tehran city). در اواخر سال ۱۳۸۹ه.ش. ساخت پل طبقاتی صدر آغاز شد و ساخت این پل در سال ۱۳۹۲ه.ش. به پایان رسید. در همان ابتدا، مخالفت‌های بسیاری از طرف اساتید شهرسازی در اکثر دانشگاه‌ها به ساخت پل و تذکر این امر که با ساخت این پل نیز پس از مدتی این بزرگراه قفل خواهد شد، در کلاس‌های دانشگاهی بیان می‌شد. یک سال پس از ساخت پل بزرگراه همچون روزهای پیش از ساخت پل به دلیل هجوم اتومبیل‌های فراوان و ترویج استفاده از اتومبیل قفل شد. عملکرد بدون ثمر ساخت پل را بسیاری از اساتید و برخی از شهروندان می‌دانستند اما اگر شهر را از خود می‌پنداشتند، چرا اعتراض نکردند؟ اگر اعتراض داشتند، این اعتراض را به چه کسی منتقل می‌کردند؟

نمونه دیگر مجتمع تجاری ساخته شده به جای باغ مسجد گیاهی در محله تجریش است. این مجتمع تجاری با مساحت ۷۵۰۰۰ متر مربع و پشت مسجد گیاهی قرار دارد. مسجد گیاهی و باغ گیاهی از قدیمی‌ترین نقاط محله تجریش است تا جایی که بنابر برخی گزارش‌ها قدمت باغ و مسجد به ۵۰۰ سال می‌رسد (URL1). این باغ با قرارگیری در مجاورت میدان تجریش تهران و نیز کاخ سعدآباد، از موقعیت بسیار خوبی برخوردار بود و همین موقعیت خوب موجب شد تا سودجویی سرمایه‌داری آن را تخریب و به بهانه ساخت پارکینگ، جای آن مرکز تجاری بسازد (کاظمی،بی‌تا). آیا برای کسی از بین رفتن باغ مسجد گیاهی اهمیت داشت؟ اگر اهمیت داشت، به چه کسی باید اعتراض می‌کردند؟ مجتمع تجاری ساخته شده، حق چه کسانی را ضایع کرده و فضای مصرفی برای چه قشری از جامعه فراهم کرده است؟

شاید شهروندان به درد ساکنین «شهر اخموها» در کتاب «خری که مدال گرفت» دچار گشته‌اند! شاید مردم را به خنده دعوت باید کرد و به امید آنکه در تداوم خنده‌ها، نهادهای حکمران شهر این‌بار به یاری ساکنان بشتابند.

موارد فوق، تنها دو مورد از اتفاقات مشابه است. آنچه مشهود است، انفعال شهروندان است. این انفعال می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد. به نظر می‌رسد، اولین و مهم‌ترین دلیل، مسائل اقتصادی باشد. مشکلات اقتصادی موجب سرگرمی مردم به بدست آوردن پول و عدم توجه آنان به حق خود به شهر می‌شود. آنان زمان بسیاری از طول روز را به کسب درآمد و فکر پرداخت‌های خود می‌کنند و در نتیجه آنچه بر سر شهرشان می‌آید برایشان اهمیتی ندارد.

دلیل دوم، شاید آن باشد که آنان اگر هم بخواهند در ساخت شهر خود سهیم باشند، حقی در قانون برای آنان به عنوان استفاده‌کنندگان از فضاهای شهری وجود نداشته باشد و این ارزش مبادله است که با ساخت مجتمع تجاری قدرت خود را به رخ ارزش استفاده می‌کشاند. جولان قانون مالکیت و بی توجهی به شهر و فضاهای شهری و حقی که استفاده‌کنندگان فضا در پدید آوردن آن دارند، این قدرت عظیم را در دست ارزش مبادله قرار داده تا فضاهای شهر را مطابق میل خود و در راه کسب سود بیشتر شکل دهد. . امروزه، در تقریبا تمامی شهرهای جهان حقوق مالکیت صاحبان از حقوق استفاده ساکنان مهم تر است و ارزش مبادله ای ملک مشخص می کند که چگونه بیشتر استفاده شده است تا ارزش استفاده آن. تقریبا تمامی گونه های حق به شهر متوجه تلاش برای تقویت حقوق ساکنان برابر حقوق تملک ساکنان هستند (Purcell, 2013, p. 142).

به نظر می‌رسد، وجود مشکلات اقتصادی و نیز عدم وجود قانون حامی حق شهروندان و در نتیجه عدم تأثیر نظرات آنان در شکل‌دهی به فضاهای شهری، انفعال شهروندان را موجب گشته است. اما راهکار خروج از این انفعال چیست؟

خروج از مشکلات اقتصادی ممکن است منجر به افزایش توجه به شهر و بازشناسی شهروندان از حقوق خود باشد، اما آنچه امروزه بیشتر امکان‌پذیر (نسبت به حل مشکلات اقتصادی) به نظر می‌رسد، تدوین قوانین مدون همچون منشور جهانی حق به شهر و نیز منشور مونترآل (Montreal Charter of Rights and Responsibilities) در کشور است. پس از آن بحث اعطای قدرت بیشتر بر اساس منشور تدوین شده به شهروندان است. این اعطای قدرت که در خودگردانی تجلی می‌یابد، می‌تواند جامعه را تا حدی (بصورت جرقه ابتدایی) از حالت منفعل (passive) به فعال (active) درآورد. لوفور (۲۰۰۹) بیان می کند: هربار یک گروه اجتماعی پذیرفتن شرایط وجود، زندگی و یا بقا به طور منفعلانه را رد می کند، هر بار اینچنین گروهی خودش نه تنها در جهت شناخت بلکه در جهت هدایت شرایط بقا خود تلاش کند، خودگردانی در حال وقوع است. (Lefebvre, 2009, p. 135)

همینطور که خودگردانی توسعه می یابد و همینطور که در میان جامعه تعمیم می یابد، مردم به طور فزاینده ای به قدرت خود پی می برند(Lefebvre, 2009, p.147). بدین ترتیب قدرت نهادهای مرکزی سیر نزولی طی کرده و قدرت به دست مردم باز می‌گردد. بنابراین آنچه باید در دستور کار قرار گیرد، نمایش تأثیر نظرات شهروندان در ارتباط با فضاهای شهری است. در حال حاضر با توجه به انفعال عمیق جامعه، تلاش بیشتری از سوی شهرسازان و نیز شهرداران در جهت اعطای قدرت بیشتر به شهروندان با تشویق آنان به نظردهی و نیز اهتمام به نظرات آنان در شکل‌دهی به فضاهای شهری است. این امر نیازمند کنار نهادن دیدگاه شهرسازی اتوکراتیک و اهتمام به شوراهای خرد مقیاس است که که تأثیر نظرات را به شهروندان نشان دهد. در صورتی که جامعه شهرساز خواهان توجه به نظر استفاده‌کنندگان از فضای شهری باشد، آغاز این خودگردانی می‌تواند از پروژه‌های خرد مقیاس محلی آغاز گردد تا به همه‌پرسی در پروژه‌های کلان در طول زمان بیانجامد. اگر ساکنان شهر در طول زمان تأثیر نظر خود را بر شکل‌گیری فضاهای شهری در طول زمان حس کنند، آنگاه شهر را از خود می‌پندارند و تلاش بیشتری در جهت بهبود وضع فضاهای عمومی و نیز ارتقاء کیفیت محیط شهری خود انجام می‌دهند. البته این تلاش در دو سطح محله و مراکز شهری نیازمند به کار گیری شیوه‌های گوناگون خودگردانی است.

به امید آن روز که شهر اخموها به شهر شاد بدل گردد.

منبع

– کاظمی، کیارش(بی‌تا، در نوبت چاپ). شد تجارت اساس آبادی، روایتی از نفوذ مراکز تجاری در تجریش، فصلنامه جستارهای شهرسازی، تهران.

 

– Atlas of tehran city,ISBN978-964-6922-36-5,1388

– Lefebvre, H. (2009). State, space, world: Selected essays (N. Brenner & S. Elden, Eds; G. Moore, N. Brenner, & S. Elden, Trans.). Minncapolis: University of Minnesota Press.

– Purcell, M. (2013). Possible worlds: Henri Lefebvre and the right to the city. Journal of Urban Affairs 36, 141- 254.

– URL1: samair.ir