پس از مروری کوتاه بر بخشی از ادبیاتِ پیشین، بهخصوص مطالعاتی که عاشیقهای ایران را محور اصلیِ کار خود قرار دادهاند، بسترهای اجراییِ هنرِ عاشیقی را بررسی خواهیم کرد. علاوه بر نظامِ موسیقاییِ عاشیقی، این فرهنگِ موسیقایی شامل بسترهای اجراییای میشود که هرکدام دارای ویژگیهای متمایز و کارکردهای مختلفی هستند. با نگاه از نقطهنظرِ قومموسیقیشناسی، در کلیترین حالت، میتوان از تأثیر بسترها بر موسیقی صحبت کرد. موسیقی چه ارتباطی با رویدادهای بسترهای مختلف دارد؟ موسیقی، موسیقیدانان و مخاطبان در بسترهای مختلف چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ در این نوشتار، فعلاً، به توصیف وضعیّتِ قهوهخانه، کاربردها و بعضی کارکردهای آن میپردازیم.
بسترهای اجرای موسیقی
نوشتههای مرتبط
بهطور کلی عاشیق و موسیقیِ او در بسترهایی که در ادامه خواهد آمد حضور پیدا میکند:
۱. قهوهخانه، از مهمترین مکانهای اجرای این گونهی شعریـ موسیقایی قهوهخانه است که در پژوهشهای برخی محققانِ این فرهنگها به آن پرداخته شده است و امروزه هم محلِ مهمی برای آنها به حساب میآید. همین ابتدا این را بگویم که، خارج از فرهنگهای ترکزبان، در شهرهای مهاجرپذیر، مانند کرج، قهوهخانه یکی از مکانهایی هست که عاشیقهای پراکنده شده در مناطق غیرترکزبان را گردهم میآورد.
۲. جشنها که یکی از مهمترین آنها مراسم عروسی است و شامل بخشهای مختلفی میشود که در نوشتههای بعدی در این مورد صحبت خواهیم کرد.
۳. از بسترهای جدید اجرای این موسیقی سالنهای کنسرت، شبکههای رادیویی و تلویزیونیِ استانی و همچنین مراسمهای دولتی را میتوان نام برد
۴. اجرا در در فضاهای شهری در کنار گردهماییهای مردم اجرا میشود: از این مورد میتوان به مراسم «داغچیلار بایرامی» یا «آخر جمعه» در آخرین جمعهی هر سال و «برنامهی آش» در شهریور ماه اشاره کرد.
۵. گردهماییِ حرفهایها که مراسم «آشیقلار بایرامی» مهمترین آن است و هرسال در ۳۰امین روز فروردین برگزار میشود.
بسترهای اجرای عاشیقها دچار تحولاتی نیز شده است. علاوهبر بسترهای جدید، شاید عدم اجرای این موسیقی در قهوهخانه در برخی شهرها، مثل تبریز و میانه را بتوان یکی از این تحولات دانست. در شهر میانه اگرچه امروزه قهوهخانهای وجود دارد، اما بیش از محل اجرا محلی برای قلیان کشیدن و تجمع عاشیقها برای کاریابی است. در تبریز هم، براساس گزارشهای عاشیقهایی که من با آنها صحبت کردم، اجرا در قهوهخانه بسیار کم و به ندرت دیده میشود. این وضعیّت در زنجان، میدانِ اصلیِ تحقیقِ من، کموبیش وجود دارد. اما، بهنظر میآید در این شهر هنرِ عاشیقی پویاییِ بیشتری دارد.
قهوهخانه
قهوهخانه شاید اولین مقصد کسی باشد که عاشیقها را جستجو میکند. شاید اولین و آخرین مقصد عاشیقها نیز. قهوهخانه محل گردهم آمدنِ هنرمندان، شاعراندانشوران، محل نوشیدن چای و استعمال قلیان و سیگار و مکانی است که توصیفهای بسیاری از آن شده است (برای آگاهیِ بیشتر از تاریخچهی قهوهخانه نک. Encyclopædia Iranica Vol. VI, Fasc. 1, pp. 1-4 ). در فرهنگهای ترکزبان نیز گزارشهایی در مورد قهوهخانه و حضور عاشیقها و اجرای موسیقی و شعر و نقل داستان در این مکان دیده میشود. البته هر قهوهخانهای به خودیِ خود محل اجرای موسیقیِ عاشیقها نبوده است و نیست. ییلدیرای اَردَنر از وجود نودوپنج قهوهخانه در شهر قارصِ ترکیه خبر میدهد، در حالیکه فقط یک قهوهخانه بخت این را دارد که موسیقی عاشیقی در آن اجرا شود و دیگر قهوهخانهها با تلویزیون و رادیو از مهمانها پذیرایی میکنند (Erdener 1987: 30). در شهر میانه فقط دو قهوهخانه وجود دارد. یکی در خیابان «دره خرمن» با نام «قهوهخانه آشیقلار و ارکستر» که به میدان اصلیِ شهر و بازار منتهی میشود، و دیگری در خیابانی به فاصلهی کمتر از دو کیلومتریِ میدان اصلی. اما فقط در اولی است که میتوان اکثر عاشیقها، البته عاشیقهای نه چندان معروف را ملاقات کرد. آنطور که از نوشتهی سردرِ قهوهخانه برمیآید غیر از عاشیقها میتوان «ارکستر» را هم در اینجا طلب کرد. ارکستر به معنای گروهی شامل سازهای غربی، مثل سینتیسایزر، درامست، برخی اوقات گیتار و یک خواننده است.
در اینجا نه موسیقیای وجود دارد و نه سازی! فقط عاشیقها هستند که در حال گفتوگو با یکدیگر هستند. چراکه برای اجرای موسیقی، بنا بر درخواست من، ساز را از چند مغازه آن طرفتر آوردند. این وضعیت نه تنها با گزارشهای باشگُز (Başgöz 1970) و آلبرایت (Albright 1988) از قهوهخانههای شهرهای مختلف استانهای آذربایجان، که عاشیقها روزانه ساعتهایی را در این مکان به نقل داستان و اجرای موسیقی میپرداختهاند، متفاوت است، بلکه نسبت به خاطرات بیست سال پیشِ یکی از اهالی میانه، که بعد از ظهرها را همراه با صدای عاشیقها در قهوهخانهای در مجاورت خانهاش توصیف میکند، بسیار تغییر کرده است.
عاشقهای معروفِ میانه که اسم و رسمی در شهر دارند و به عنوان بهترینها شناخته میشوند هرگز به قهوهخانه نمیروند. عاشق عباس ستاری یکی از عاشیقهای خوشنامِ منطقه است. او در فاصلهی کمتر از یک کیلومتر از محل قهوهخانه، یعنی در میدان اصلی شهر، مغازهی بسیار کوچکی دارد. داخل مغازه اجناس متنوعی دیده میشود: شامل باطری، اسباب بازی، شمع، ماشین حساب، کِرِم و بسیاری چیزهای دیگر. یکی دیگر از اجناس موجود لوحهای فشردهی موسیقی عاشیقی است. در گوشهی این اتاقِ سه یا چهار متر مربعی یک ساز داخل جلد دیده میشود. عاشیق عباس قهوهخانه را محلی ناسالم و عاشیقهایی که به آنجا رفتوآمد دارند را آلوده به دخانیات و مواد مخدر میداند. عاشیقهای معروفِ دیگر را حتی در مغازهای هم نمیتوان یافت.
اما در شهر زنجان وضعیت بسیار متفاوت است. در جستجوی قهوهخانهای که عاشیق ستار خدایی در آن اجرا میکرد و قرار بود، طبق قرار قبلیای که تلفنی با او گذاشته بودم، در آنجا ملاقاتش کنم تقریباً بازار زنجان را طی کردم. در بازار مسگرها، داخل یک کوچهی فرعی که از بازار به سمت خیابانِ موازی بازار خارج میشود، دو قهوهخانه کنار یکدیگر وجود دارند. یکی از آنها همان جایی بود که در پیاش بودم: یک شیشهی کِدِر که داخل مغازه به روشنی دیده نمیشد، فضای کاملاً دودآلود، افرادی در حال رفتوآمد در زیر دستوپای عاشیق و بالابانچی در یک راهروی تنگ، یک نفر مشغول شستن استکانها، صاحب قهوهخانه در حال گرفتن پولها و شنوندگانی که در دوطرف این راهرو نظارهگرِ عاشیق بودند. عاشیق، پس از اتمامِ آهنگی که ما در خلال آن واردِ قهوهخانه شدیم، ورود مهمانها (من و دوستم) را خوشآمد گفت و بنا بر درخواستِ حاضرین به اجرای موسیقی ادامه داد. اگرچه نوازندهی دایره عاشیق و بالابانچی را همراهی نمیکرد اما یکی از کارکنان قهوهخانه، که استکانها را جمعآوری میکرد، با برهم کوبیدن استکان و نعلبکی بهطور هماهنگ با ضربانهای آهنگهایی که اجرا میشد موسیقی را همراهی میکرد.
درخواست آهنگها با پرداخت مبلغی از طرف درخواستکننده به عاشیق همراه بود. پول را نوازنده بالابان میگرفت و آن را مستقیماً در کاسهای کنار دست صاحب قهوهخانه قرار میداد. برخی از افرادی که موسیقی درخواست میکردند خودشان آهنگ درخواستی را میخواندند و بیشتر این افراد تا لحظهای که اجرای عاشیق در قهوهخانه تمام نشده بود حضور داشتند. درواقع، شنوندگان اصلیِ عاشیق همراهی کنندگانی بودند که خودشان را از افرادی که صرفاً مشتریانِ قهوهخانه بودند جدا میکردند. قهوهخانه برای عدهای احتمالاً چایخانه و محل استعمال دخانیات در سر و صدای عاشیق است، برای عدهای شنیدن و مشارکت در اجرای موسیقیِ عاشیقی. عاشیق ستار خدایی اساساً قهوهخانه را محلی برای افرادی که علاقهمند به موسیقی هستند توصیف میکرد. از این جهت شاید بتوان قهوهخانه را عالیترین محل اجرای موسیقی عاشیق دانست. این را باید اضافه کرد که بسیاری از غیرحرفهایهایی که هاواهای عاشیقی را میشناسند و میخوانند قهوهخانه را مکانی برای یادگیریِ این آهنگها برمیشمارند. درواقع، این بستر اجرایی نوعی کارکرد آموزشی نیز دارد.
باید این نکته را تذکر دهم که وضعیّت قهوهخانه و امکان اجرای عاشیق در آن در تمام ماههای سال یکسان نیست. در اواخر تابستان و اوئل پاییز که در شهرها و روستاها عروسیهای بسیار زیادی برگزار میشوند و عاشیقها مشغول اجرا در تویها هستند هیچ اجرایی در قهوهخانه نخواهید دید. در ماههای عزاداری هم اساساً موسیقیای اجرا نمیشود. اما، در برخی فصول سال، مثل زمستان یا بهار، که عروسیها برگزار نمیشوند قهوهخانه صحنهی خوبی برای اجرای شعر و موسیقی است.
قهوهخانه پایگاه و محل استقرارِ عاشیق و گروهش نیز هست. از آن جهت «پایگاه» است که عاشیق غیر از مواقعی که قصد اجرای موسیقی را دارد، با اهداف دیگر، در این محل حضور پیدا میکند. در برخی مواقع قهوهخانه محل عقد قرار داد عاشیق و مشتریانش است. البته اکثر مردم، براساس شناختِ قبلیِ خود از عاشیقها، به راحتی امکان تماس با شاعرـ موسیقیدانان را دارند و بدونِ مراجعه به قهوهخانه آنها را برای تویهای خود دعوت میکنند. اما با این وجود بسیار اتفاق میافتد که قهوهخانه محلی برای ملاقات عاشیق، دیدنِ هنرنماییِ او و عقد قرار داد با او باشد. در این موارد هر دو طرف قرارداد، یعنی عاشیق و مشتریِ او، موظف هستند که نفری بیست هزار تومان به صاحب قهوهخانه پرداخت کنند. غیر از این موارد، عاشیق ستار خدایی در برخی مواقع آشناییِ مردم با این موسیقی و درخواست آنها برای اجرا در مراسمهای مختلف را مدیون قهوهخانه میدانست. البته این مورد آخر بیشتر در سفرهخانهی سنتیای که در داخل بازار است اتفاق میافتد. در این مورد اخیر از حضور زنان جلوگیری نمیشود و امکان حضور برای همهی مردم وجود دارد.
قهوهخانه برای مطربهای تهرانی هم مکانِ مهمی بوده است. اگرچه محلِ ملاقات و کاریابیِ این دستهی اخیر امروزه مرکزی بهنام «مرکز سرگرمیهای نمایشی» است (فاطمی ۱۳۹۳: ۳۵) امّا، هنوز هم «قهوهخانه محل عالیِ رفتوآمدِ» مطربها به حساب میآید (همان: ۲۶). عاشیقهای شمال خراسان نیز برای کاریابی، در زمانهایی از سال که مراسم عروسی در پیش باشد، در قهوهخانههای مخصوصِ عاشیقها جمع میشوند و از این طریق به جشنها دعوت میشوند (یوسفزاده ۱۸۸: ۴۷).
غیر از موراد بالا قهوهخانه محل استراحتِ عاشیق و گروهش بینِ بخشهای مختلف عروسی است. مراسم عروسیِ در زنجان شامل بخشهای مختلفی است که ممکن است اجرای موسیقی برای ساعاتی متوقف شود. در این فاصله، در مواقعی که مراسم عروسی در داخل شهر باشد، عاشیقها به قهوهخانه میآیند تا چای بنوشند، گپی بزنند و احتمالاً به موسیقیِ عاشیقی دیگر که در حال اجرا در قهوهخانه است گوش کنند و یا حتی، آنطور که من دیدم، با او در اجرای موسیقی شرکت کنند.
زمانهایی که اجرای موسیقی در قهوهخانهی زنجان برپا باشد برنامهای منظم برای عاشیقها ترتیب داده و مشخص میشود که کدام عاشیق، چه روزی و چه ساعتی در آنجا اجرا خواهد کرد. در قهوهخانه اجرای عاشیق تحتِ تأثیر درخواستِ حاضرین است. بیش از هرگونهی موسیقاییای هاوای عاشیقی و سپس آواز (بهخصوص آواز سهگاه) درخواست و اجرا میشود و، برعکس تصویری که ممکن است گزارشهای آلبرایت از نقل داستان (نک. Albright 1976) در ذهنمان ایجاد کند، تقریباً داستان جایی در کارگانِ شعریـ موسیقاییِ خنیاگرانِ امروزی ندارد. درضمن، این را باید گفت که اکثر درخواستها هم از طرف حرفهایهای حاضر در قهوهخانه و یا غیرحرفههای موسیقی بلد است.
مراجع
فاطمی، ساسان. ۱۳۹۳. جشن و موسیقی در فرهنگهای شهریِ ایرانی. تهران: مؤسسهی فرهنگیـ هنری ماهور.
یوسفزاده، آمنه. ۱۳۸۸. رامشگران شمال خراسان: بخشی و رپرتوار او، تهران: مؤسسهی فرهنگیـهنری ماهور.
Başgöz, İlhan. 1970. “Turkish Hikaye Telling Tradition in Azerbaijan, Iran.” Journal of American Folklore 83 (330): 391–۴۰۵.
Encyclopædia Iranica, Vol. VI, Fasc. 1, pp. 1-4.
Erdener, Yildiray. 1987. Dueling Singers: Strategies and Interaction Processes Among Turkish Minstrels, Ph.D. Dissertation, Indiana University, 1987.
Farr, Charlotte Fey Albright. 1976. The Music of Professional Musicians of Northwestern Iran (Azerbaijan), PhD Dissertation, University of Washington.
Farr, Charlotte Fey Albright. 1988. “The Azerbaijani Ashiq: A Musician’s Adaptations to a Changing Society.” Edebiyat: The Journal of Middle Eastern Literatures 2 (1-2): 205-217.