اشارهی مترجم:
این مقاله ترجمهای است از «Oral Epics Along the Silk Road: Traditions of Xinjiang» که در مجلهی ادبیاتِ نمایشی و شفاهیِ چینی در سال ۲۰۱۹ توسط کارل رایخل، استادِ بازنشستهی فیلولُژیِ انگلیسی در دانشگاه بُن، چاپ شده است. مؤلفِ این مقاله، بهعنوانِ متخصصِ داستانها و حماسهی ترکیِ شفاهیِ آسیای میانه، صاحب چند کتاب و مقالات فراوانی است که برای پژوهشگرانِ حوزههای مرتبط مراجع و منابعِ مهمی بهشمار میروند. با این حال، به استثنای یک مقاله در شمارهی ۸۴ فصلنامهی موسیقی ماهور که توسطِ مترجمِ مقالهی حاضر ترجمه شده است، هیچ ترجمهای از آثار رایخل در زبان فارسی یافت نمیشود. این مقاله، همچون مقالهی ترجمه شده در فصلنامهی موسیقی ماهور، میتواند برای پژوهشگران و دانشجویان رشتهی مختلف قابلتوجه باشد: مؤلف در آثارش داستانها و حماسهی شفاهیِ ترکزبانانِ آسیای میانه را نهتنها از نظرِ ویژگیهای فنیِ شعر و روایتها، بلکه از زوایایِ زبانشناختی، مردمشناختی، در بسیاری موارد موسیقایی و حتی اجراکنندگانِ این حماسهها و مسائل مرتبط با این خنیاگران بررسی کرده است. از سوی دیگر مقالهای که در اینجا ارائه میشود از نظرِ میدان و فرهنگِ موردِ مطالعه نمونهای متفاوت است: ترکزبانانِ ترکستانِ چین که نسبت به دیگر ترکزبانانِ جهان آثارِ علمی کمتریــ حداقل در زبان فارسیــ دربارهی فرهنگ و موسیقیِ آنها سراغ داریم. بنابراین، این مقاله برای پژوهشگران و دانشجویانِ حوزههای فرهنگهای ترکزبان و افرادی که به گونههای شعریـ رواییـ موسیقایی، مانند هنرِ عاشیقهای آذری و باغشیهای ترکمنصحرا، علاقهمند هستند اثری درخورِ توجه به حساب میآید.
نوشتههای مرتبط
حماسههای شفاهی در امتداد جاده ابریشم: سنتهای ترکیِ سینکیانگ کارل رایخل (۱)
هنگامی که در اواخر دههی ۸۰ قرنِ بیستمِ میلادی مفهومِ «جاده ابریشم» مورد توجهِ یونسکو قرار گرفت، مجموعهای از فعالیتها، شامل کنفرانس، کنسرتها و اختصاص دادن کارهای هنری برای برنامهی میراث فرهنگیِ جهانیِ یونسکو، آغاز شد. اکنون، در اواخر دههی دوم قرن بیستویکم، یونسکو یک پلت فرم آنلاین با عنوان «جادههای ابریشم: گفتوگو، تنوع و توسعه» قرارداده است که
«قصد دارد گفتوگو در امتداد این مسیرهای تاریخیِ ارتباطی را، از طریق گردآوری و دردسترس ساختنِ دانش و علم دربارهی جادههای ابریشم و همچنین ترغیبِ مخاطبانِ جهانی به فهم عمیقترِ تنوع و وابستگی متقابلِ فرهنگها و مردمانِ سرتاسرِ این مسیرها، بازگشاید».
بیانیهی یونسکو، بهدرستی، از جادههای ابریشم صحبت میکند، به صورت جمع، چراکه چندین مسیرِ کاروان وجود داشته است که از شیان، نقطه سنتیِ آغاز (یا پایان)، آغاز میشد و از طریقِ شهرهای آبادِ آسیای میانه در شمال و جنوب تاکلاماکان و مراکز شهریِ ماورالنهر به مدیترانه میرسید. اگرچه استفاده از شکل جمع، هنگام صحبت دربارهی جادههای ابریشم به طور عمومی، ارجح است، استفاده از شکل مفرد هنگام ارجاع دادن به منطقه آسیای میانه، به طور خاص، مرسوم است. بنا بر قرارِ اخیر، من در این مقاله از شکل مفرد استفاده خواهم کرد.
اشتیاق پژوهشیِ مدرن در بخش آسیای میانهایِ جاده ابریشم، به طور مشخص در «قلبِ منطقه» واقع در گانسو و سینکیانگِ امروزی، به اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم بازمیگردد. فردینانند فون ریشتُفِنِ جغرافیدان به دلیل ابداعِ اصطلاحِ «جادهی ابریشم» شناخته میشود. سفرهای سوِن هِدین به «ترکستان»ِ چین، که در ۱۸۹۴ میلادی آغاز شد، سوقدهندهی باستانشناسان برای جستجوی بیشترِ منطقه بود. چهار سفرِ آلمانها به تورفان بین سالهای ۱۹۰۲ و ۱۹۱۴ و سفرهای پژوهشیِ سِر آورل ستِین به آسیای میانه، بهطور خاص کشف و بهدستآوردنِ بخشی از کتابخانهی پنهانِ دُنهوآنگ در ۱۹۰۷ و ۱۹۱۴، دانشِ ما از تمدنهای شکوفا در امتدادِ جادهی ابریشم را غنا بخشید و کتابخانهها و موزههای غربی را از اشیاء و نُسَخِ گرانبها، در تعدادی از زبانها و خطوطِ مختلف، که برخی کمشناخته و حتی پیش از این اکتشافات ناشناخته بودند، سرشار ساخت.
جادهی ابریشم همچون شبکهای از مسیرهای کاروانها از شرق چین به آسیای میانه و فراتر از آن از روزگان باستان استفاده میشده است. از ابتدا، نه تنها محصولات مادیــ خاصترینشان ابریشمِ چینیــ بلکه محصولاتِ غیرمادیِ فرهنگی در این مسیرهای کاروانها جابهجا میشد. برخی از گرانبهاترین «کالاهای» واردشده به چین از طریق جادهی ابریشم متون مقدسِ بودایی بودند که در اواسط قرن هفدهم میلادی توسط روحانیِ بودایی ژوآنژانگ 玄奘 آورده شدند. علاوه بر موارد مکتوب، انواعِ گوناگونِ روایاتِ شفاهی نیز از طریق جادهی ابریشم از شرق به غرب و از غرب به شرق منتقل شده است. در میان گونههای مردمیِ شکوفاشده در امتداد جادهی ابریشم حماسهی شفاهی جایگاه ویژهای دارد. این گونه بهطور خاص در آسیای میانه زنده هست، بهخصوص در مناطق ترکی و مغولیـ زبان، با ارتباطهایی به سنتهای شفاهیِ آسیای میانه و سراسر جادهی ابریشم. در این مقاله، من بر حماسهی شفاهی در سینکیانگ و بهطور مشخصتر سنتهای حماسهی شفاهیِ مردمانِ ترکـ زبانِ سینکیانگ تمرکز خواهم کرد.
مردمانِ ترکِ سینکیانگ
شِش زبانی که در سینکیانگ صحبت میشوند، اویغوری، قزاقی، قرقیزی، ازبکی، تاتاری و سالاری، رسماً به عنوانِ زبانهای اقلیت شناخته شدهاند. اویغوری، قزاقی و قرقیزی زبانهای نوشتاری هستند، که با نوعی حروف اصلاح شدهی عربی استفاده میشوند، درحالی که ازبکی، تاتاری و سالاری جایگاه زبانهای نوشتاری در سینکیانگ را ندارند. ازبکی در ازبکستان با حروف سیریلیک نوشته میشود و همچنین بهطور فزایندهای با نوعی حروف لاتینِ جدید؛ ازبکها در سینکیانگ (در حدود ۱۷۰۰۰ نفر) اویغوری مینویسند. تاتار زبانان از یک اقلیت بسیار کوچک (حدود ۵۰۰۰ نفر)؛ زبانشان در روسیه با حروفِ سیریلیک نوشته میشود. سالارها بیشتر در استانهای قینقای و گانسو زندگی میکنند؛ در سینکیانگ چیزی حدود ۴۰۰۰ نفر هستند. هیچکدام از این سه گروهِ ترک سنتِ حماسهی شفاهی در چین ندارند؛ گرچه، ازبکها و تاتارها میراثِ حماسیِ غنیای را، در «آنسوی مرزها» در ازبکستان و روسیه، دارند.
اویغورها بزرگترین گروه قومیِ ترکـ زبان در سینکیانگ، یا آنطور که در شمالـ غربِ چین رسماً نامیده میشود، در «منطقهی خودمختارِ اویغوریِ سینکیانگ»، هستند. تعدادشان در حدود هشت میلیون نفر تخمین زده شده است، که ۴۷% جمعیتِ سینکیانگ را تشکیل میدهد. خارج از سینکیانگ، عموماً اویغورها در جمهوریهای آسیای میانهایِ همسایه یافت میشوند، بهخصوص قزاقستان (چیزی حدود ۲۴۰۰۰۰ اویغور زبان). تنها در سال ۱۹۲۱ بود که تصمیم گرفته شده به لهجههای گوناگونِ ترکیای که امروزه اویغوریِ مدرن هستند عنوانِ رایجِ اویغور داده شود. سابقاً اویغورهای ترکستانِ روسیه «تارانچی» («کشاورزان») نامیده میشدند، درحالی که اویغورهای سینکیانگ با لهجههای متنوعِ مناطقی که در آن زندگی کرده بودند، همچون «قاشقارلیق»، «تورفانلیق» و غیره، صحبت میکنند. اویغوری بسیار شبیه به ازبکی است؛ هر دو زبان به چغتایی بازمیگردند، زبانِ ترکیِ ادبیِ آسیای میانهی اسلامی از قرونِ وسطا تا اواخر قرن نوزدهم. این زبانِ شاعرانی چون علی شیر نوایی (۱۴۴۱- ۱۵۰۱) است، کسی که توسط اویغورها و ازبکها ادعا میشود شاعری ملی است.
قزاقهای سینکیانگ، که در حدود یکونیم میلیون نفر هستند، بهصورت سنتی بسیار نزدیک به قزاقهای قزاقستان و دیگر مناطق آسیای میانه بودهاند. این به دلیلِ تاریخِ مشترکشان، با تغییراتِ سیاسیِ مرزها در طولِ قرنها، است. در دروانهای متقدمتر اقتصادِ وابسته به دامپروریِ کوچگردشان منجر به گسترهی وسیعی از مسیرهای حرکت، از اردوگاهِ زمستانی تا مراتع تابستانی، در پهنهی وسیعی شد که بعدها به موجودیتهای سیاسیِ متفاوتی، شامل اتحاد شوروی (قزاقستان)، جمهوریِ خلقِ چین، و جهموریِ مغولستان، تقسیم شدند. قزاقها بهطور سنتی در قالب سه اتحادِ قبیلهای گروهبندی شدهاند، اُردوی کبیر (عولی جوز)، اُردوی میانی (اُرتا جوز)، و اُردوی کوچک (کیشی جوز)؛ اکثریتِ قزاقهای چین به اُردوی میانی تعلق دارند. قزاقها، به دلیل موقعیتشان بین دو امپراطوری، از اوایل قرن هجدهم به بعد تحت سلطهی روسها و چینیها درآمدند. در میانهی قرن هجدهم روسها پیشرفتهای سرنوشتسازی در گسترش سلطهشان بر قزاقها داشتند. در طول نیمهی اول قرن نوزدهم خاناتِ اُردوی میانی، کوچک، و نهایتاً کبیر از بین رفتند. بین سالهای ۱۶۶۰ و۱۷۷۰، قزاقها (همراه با قرقیزها) درگیر جنگهای طولانیای با قبایل دِزونگار و کالموک، عضو قیراتها، اتحادی از قبایلِ مغولِ غرب، بودند. این درگیریها بهوضوح در حماسههای قهرمانیِ قزاقها و دیگر مردمانِ ترکِ آسیای میانه بازتاب یافتهاند. در میانهی قرن هجدهم، دِزونگارها توسط چینیها مغلوب شدند و قلمروشان، که در آن زمان فراتر از دریاچهی بالخاش در تپههای قزاقستان گسترش یافته بود، تحت کنترل امپراطوری چین درآمد.
اکثریتِ قرقیزها در قرقیزستان، سابقاً بخشی از اتحاد شوروی و دولتی مستقل از ۱۹۹۱، زندگی میکنند و اکثریتِ جمعیتی معادل شش میلیون نفر را تشکیل میدهند. در سینکیانگ قرقیزها چیزی حدود ۱۹۰۰۰۰ نفر هستند. قرقیزهای سینکیانگ در بخش جنوبـ غربِ استان زندگی میکنند که با قرقیزستان هممرز و متشکل است از شهر آرتوش بهعنوانِ مرکزِ اداری و شهرستانهای آکچی (Aqchiy)، آکتو (Aqtoo)، و اولوقچات (Uluuchat). از نظر زبانشناختی، تمام زبانهای ترکیِ سینکیانگ تقریباً ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند و کاربرانِ یک زبانِ ترکی عموماً قادر به فهم زبانِ ترکیِ دیگر کاربران هستند. برخی زبانهای ترکی نسبتبه دیگران به یکدیگر نزدیکترند و برخی از کاربران از دیگران تطبیقپذیرتر و چندزبانهترند، اما میتوان تصور کرد که مرزهای جدیای بینِ زبانهای ترکیِ سینکیانگ، بهطور خاص بین سه «زبان اصلی»، نیست. این «نفوذپذیری» در دیگر زبانهای ترکیِ آسیای میانه و خاورمیانه نیز هست. یک پیوستارِ زبانشناختی در زبانهای ترکیِ سراسرِ مسیرهای بزرگِ تجاری آسیای میانه تا مدیترانه وجود دارد. حتی یک همزیستیِ مشخص با زبانهای فارسی قابل مشاهده است، هم در شکل چندزبانگی (در بخشهایی از ازبکستان و افغانستان) و هم در نتیجهی حجم قابلتوجهی از واژگان وامگرفتهشده از فارسی (تاجیکی) بهخصوص در ازبکی و اویغوری، و حتی دیگر زبانهای ترکی. این مرزهای نسبتاً بازِ زبانشناختی جابهجایی سنتهای شفاهی در جادهی ابریشم را نیز ترغیب میکند.
پایان قسمت اول