
همسانسازی در چند پرده محسن هادی 1- 1385؛ کرمان مهمان دوست کرمانیام بودم برای ناهار. همه خانواده لهجه کرمانی داشتند جز خواهرزادهها؛ پرسیدم خواهرت در تهران زندگی میکند؟ گفت نه! اینطور بود که صحبت ما خرش را از سیاست به زبان راند! من از تهرانیزه کردن ایران گفتم و از همسانسازی زبانی و تلویحاً پرسشهای او درباره مسائل آذربایجان را پاسخ دادم؛ یعنی دو ساعتی بود که داشتم پاسخ میدادم، اما اینجا بود که به یک فهم مشترک رسیدیم! او میگفت اغلب خانوادهها دیگر با کودکانشان کرمانی حرف نمیزنند و نسل جدید کرمانی با لهجه تهران بزرگ میشود، عاملش هم تلویزیون است؛ یعنی شبکه استانی کرمان! 2- 1386؛ گرگان برای انتشار نشریه یک جشنواره به گرگان دعوت شده بودم که در طول ماه رمضان برگزار میشد. دستکم پنج نفر از عوامل اجرایی آن جشنواره، همان روزهای نخست که یافتن اشتراکات و بافتن رشتههای دوستی، امری معمول است، از...